حالم خوب نبود و درد حساسم کرده بود، وگرنه در حالت عادی بیش از اینها ازش دیدم و شنیدم. این بار نتونستم بی رحمیشو تحمل کنم. همه جمع بودن و نمیخواستم حال بقیه رو بد کنم.
یه بهونه جور کردم و زدم بیرون.
حالا نشستم یه گوشه و درد نمیذاره از جام تکون بخورم. پلی لیست گوشی رو زدم و داشتم بعد عمری به استوریها یه نگاه مینداختم.
همزمان شد شعری که داشت میخوند و یه عکس از مشایه که اصولا بی مناسبت کسی استوری نمیکنه.
اما انگار یکی دیگه هم دلش تنگه...
اون میخونه و من خیره به عکس، اشکهام میریزه... چقدر خوب بود... اشک برای تو حال آدم رو خوب میکنه...
با چشم تر با پای دل این راهو رفتن آسونه
ما همه از طویریجیم این هروله یه نشونه
.
.
انت تُزیل ظُلَمیتُنیر ذاتی
تُذهب عنّی ألَمیو کُرُباتی
حُزنُک یجری فی دمیو هو حیاتی
باسمک اُعلی عَلَمیانت ثباتی
چقد این شعر خوب بود...
* معنی شعر عربی سخت نیست، ولی ترجمه ش اینه:
(تو تاریکیهای منو میبری و درونم رو روشن میکنی، غم و دردهامو میبری، غم تو در خون من جاری و مایه حیاتمه، به نام تو علم من برافراشته میشه، تو علت ثبات منی)